مسوولیت دشوار بازگویی حقایق در افغانستان
This article is also available in English.
.entry-title, .hm-header-content > p { text-align: right; } .aside_wp_caption_text { direction: rtl; } .entry-content > iframe:first-child { display: none !important; } بامداد یکی از روزهای ماه مارچ گذشته، پیامی از یک همکار پیشینم دریافت کردم. پیام حاوی تصاویری از یک کارمند رسانهای در افغانستان بود که از سوی طالبان شکنجه شده بود، گوش بریده و بدنی پر از زخم. آن کارمند رسانهای از زندان طالبان رها شده بود، ولی پدرش دقیقاً پس از رهایی او درگذشت. دوستم از طریق ارتباطاتی که داشت در جستجوی جمعآوری کمک برای هزینه مراسم جنازه بود. عکسهای دیگر نیز به پیام خانه رسید، ولی تاب دیدن آنها را نداشتم. چند تنی از ما آنچه در توان داشتیم برای حمایت از محمد (نام مستعار برای حفظ مصونیت او) انجام دادیم. پس از یک ماه، من با او تماس گرفتم تا روایت دقیق آنچه برایش اتفاق افتاد را بشنوم. از طریق وتساپ، او به من گفت که نیروهای طالبان در تاریخ ۱۹ آگست ۲۰۲۴، بدون حکم جلب وارد خانهاش شدند، لپتاپ، کمره و شماری از اسناد کاریاش را مصادره کردند. چند روز بعد، دوباره آمدند و با فریاد نامش از طریق بلندگو، او را بازداشت کردند. چشمانش را بستند و به سوی مکانی نامعلوم بردند. طالبان محمد را برای چندین ساعت بدون آب و نان نگاه داشتند. او را به اتهام بدنام کردن طالبان از طریق گزارشهایش، بازجویی و شکنجه کردند. محمد گفت: «سیلی زدن، شوک الکتریکی، بریدن گوشها، زخم زدن به چشمها و برخی اهانتهای دینی بخشی از شکنجههایی بود که بر من روا داشتند.» بعد از چهل و پنج روز، محمد با همکاری شماری از بزرگان منطقه رها شد. او میگوید: «اما تن و جانم آسیب دیده بود.» پدرش با دیدن حال او سکته کرد و جان داد. همان بود که محمد به حلقهای از ارتباطاتش تماس گرفت و جویای همکاری شد. از روزی که رها شده، هیچ بهبودی در زندگیاش رخ نداده است. کارش را متوقف کرده و در خفا، از شهری به شهری، به دور از خانواده و در ترس بازداشت دوباره زندگی میکند. محمد به من نوشت: «من اینها را برای برانگیختن دلسوزی نمینویسم، بلکه برای عدالت مینویسم. صدها خبرنگار دیگر در افغانستان در سکوتی مطلق و خطرناک زندگی میکنند. صدای ما را بشنوید و نگذارید ما خاموش شویم.» محمد که از شکنجه جان سالم به در برده، یکی از بسیاری خبرنگاران بیبضاعتی است که من میشناسم، نه تنها آنانی که در افغانستان به سر بردهاند، بلکه آنانی که در تبعید نیز هستند. من به مدت پنج سال به عنوان تهیهکننده خبر در طلوع نیوز، بزرگترین رسانه افغانستان، کار کردم و پس از بازگشت طالبان به قدرت در آگست ۲۰۲۱ مجبور شدم کشورم را ترک کنم. حتی پیش از آمدن دوباره طالبان، کار خبرنگاری به دلیل تأثیرات جنگ، بیثباتی و تهدیدها از سوی جوانب مختلف، از خطرناکترین مشاغل به شمار میآمد. خبرنگاران، مانند سربازان، در خط نخست نبرد برای به دست آوردن اطلاعات فعالیت میکردند. در جریان چهار سال تسلط طالبان بر افغانستان، دهها رادیو و تلویزیون بسته شده و قوانین سختگیرانهای علیه نشر آنچه آنان خبرهای نامطلوب میدانند، اعمال شده است. بیشتر رسانههایی که هنوز به فعالیت ادامه میدهند، برای بقا ناچارند از دستورات طالبان پیروی کنند. بر بنیاد گزارش سازمان ملل، حقوق بشری ۳۳۶ خبرنگار در افغانستان نقض شده است. از این تعداد، بیش از ۲۵۰ تن بازداشت و ۱۳۰ تن شکنجه شدهاند. خبرنگاران بدون مرز، افغانستان را در ردهبندی ۱۸۰ کشور از لحاظ آزادی بیان، در جایگاه ۱۷۸ قرار دادهاند. از نظر طالبان، بیان واقعیتها جنایت است و خبرنگاران نیز جنایتکاراناند. یک گزارش از مرکز خبرنگاران افغانستان، تنها در سال ۲۰۲۴، ۱۸۱ مورد نقض حقوق رسانهای خبرنگاران را ثبت کرده است. این گزارش شامل ۱۳۱ مورد تهدید، ۵۰ مورد بازداشت و دستکم پنج مورد صدور حکم زندان از دو تا پنج سال میباشد. خبرنگاران زن که زمانی ستون فقرات رسانههای آزاد افغانستان به شمار میرفتند، امروز به طور سیستماتیک از رسانهها کنار زده شدهاند. بر اساس گزارش خبرنگاران بدون مرز، بیش از ۸۴ درصد خبرنگاران زن وظایفشان را از دست دادهاند، شمار زیادی از آنها از کشور فرار کردهاند یا در خانههایشان گرفتار ماندهاند. وضعیت سانسور روز به روز بدتر میشود. به تاریخ ۳ جولای، وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان رهنمود جدیدی با عنوان «پالسی مدیریت برنامههای سیاسی در رسانهها» منتشر کرد. تمام تلویزیونها و رادیوها از این پس ملزماند تا آنچه را میخواهند در برنامههای سیاسیشان پوشش دهند، ابتدا با طالبان در میان بگذارند و تأییدیه انتشار آن را دریافت کنند. حتی مهمانان برنامه که قبلاً برای حضور در برنامههای سیاسی تأیید شده بودند، باید برای هر بار حضور مجوز جداگانه بگیرند. این میزان دخالت در کار رسانهای چیز تازهای نیست، اما جزئیات آن نشاندهنده کنترل بسیار شدید بر محتوای رسانهها است. بر بنیاد اعلامیه مرکز آزادی بیان، بر اساس دستور جدید طالبان، تحلیلگران سیاسی تنها در صورتی میتوانند در رسانهها ظاهر شوند که کارت رسمی تأیید شده از سوی ریاست نظارت بر نشرات رسانهها را داشته باشند. آنها اجازه ندارند دیدگاههایی را که در تضاد یا مخالفت با پالسیهای طالبان باشد بیان کنند. دیدگاههای آنان باید با برداشتی که طالبان از اصول اسلامی و منافع ملی دارند، همخوانی داشته باشد. همچنین، نباید هیچ رابطهای با نهادهای خارجی داشته باشند. حتی یک انتقاد نرم، پیش از بیان شدن باید تأییدیه ریاست نظارت بر نشرات رسانهها را داشته باشد. برنامههای سیاسی نباید محتوایی داشته باشند که در دستورالعمل طالبان به آن «بیان عواطف» گفته میشود، یعنی آنچه که میتواند نشاندهنده احساسات و انتقادهای شخصی باشد. بر اساس آنچه طالبان در دستورالعمل جدیدشان ادعا میکنند، هدفشان از این پالسی بهبود بخشیدن به بحثهای سیاسی، تحکیم وحدت ملی و جلوگیری از «تبلیغات مضر» است. اما در واقع، آنچه را که دستورالعمل دنبال میکند خاموش ساختن صداهای مستقل، اعمال محدودیت بر تحلیلهای آزاد و تبدیل رسانهها به ابزاری است که تنها صدای طالبان را بازتاب دهد. محمد به من میگوید: «این دستورالعمل به معنای خفه ساختن صدای رسانهها است.» یما (نام مستعار)، مجری تلویزیونی در افغانستان، میگوید برنامههای زنده سیاسی در افغانستان متوقف شدهاند. تمامی برنامههای سیاسی باید پیش از پخش، ضبط شوند و تایید وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان را داشته باشند. این فرآیند ممکن است روزها، هفتهها و یا حتی ماهها طول بکشد و گاهی ممکن است برنامهها «منسوخ» اعلام شوند. او میافزاید: «در روزنامهنگاری، همه چیز به زمان بستگی دارد.» تاخیر در روند تایید برنامهها باعث میشود رسانهها ناچار به کنار گذاشتن برنامههای سیاسی خود شوند. به گفته یما، برخی رسانهها در مقابل دریافت حمایت مالی، با دستورالعملهای طالبان همنوایی میکنند؛ یعنی حکومت طالبان محتواهای از پیش تهیهشده را به آنها تحمیل میکند. یما میگوید که به کارش ادامه میدهد چون تنها از این طریق میتواند خود و خانوادهاش را حمایت کند. او میافزاید: «با وجود این همه محدودیتها، مردم هنوز هم مشتاق دنبال کردن رسانهها هستند.» به گفتهی یما، مخاطبان بسیار دوست دارند ببینند که مجریان رسانهای با دریشی و نکتایی ظاهر میشوند و پوشش سنتی طالبان را کنار میگذارند. یما میگوید: «به نظر من، این به آنها، بهخصوص جوانان، اطمینان میدهد که بگویند ما هنوز در کشور هستیم.» اما او هر بار که در برنامهها ظاهر میشود، خطر را به جان میخرد. یما میگوید: «وقتی مهمان برنامه در برابر من مینشیند، درباره هر سوالی که دارم — چه قبل از برنامه، چه در جریان برنامه و چه بعد از برنامه — حداقل ده بار فکر میکنم.» فقط یک سوال میتواند سرنوشت ما را رقم بزند یا ما را به زندان طالبان بفرستد. یما میگوید: «اگر بخواهم در برنامهای یکی از طرفداران طالبان را به چالش بکشم، در واقع با جان خود بازی میکنم.» یما همچنین اذعان میکند که دشواریهایی که زنان خبرنگار با آن مواجهاند، بسیار بیشتر از آن چیزی است که او و دیگر همکاران مردش تجربه میکنند. یما میگوید: «در بسیاری موارد، طالبان اصلاً با زنان خبرنگار سخن نمیگویند و زنان منابع محدودی برای پوشش رویدادها دارند. آنها اجازه ندارند در کنفرانسهای خبری شرکت کنند.» مریم (نام مستعار) هنوز در افغانستان زندگی میکند و برای رسانههای خارجی از زیر تسلط طالبان عکس و ویدیو تهیه میکند. حتی یک قدمزدن معمولی در کوچههای کابل میتواند خطرناک باشد. او تلفنی را که برای کار استفاده میکند، زیر لباسهایش پنهان نگه میدارد و اغلب تلفن دیگری را که برای عکسها و پیامهای عادی است، به دست دارد. طالبان چندین بار او را متوقف و بازجویی کردهاند. مریم میگوید طالبان حتی پس از بررسی تلفن عادی و بازبینی عکسهای شخصیاش، او و اعضای خانوادهاش را به مرگ تهدید کردهاند. با اینکه مریم برای یک رسانه خارجی کار میکند، حقوق بسیار کمی دریافت میکند. به گفته مریم، از رسانهای که برای آن کار میکند هیچگونه حمایتی در برابر تهدیدات طالبان دریافت نکرده است. مریم، بهعنوان مادری با دو فرزند و شوهری بیکار، چارهای ندارد جز اینکه به کارش ادامه دهد. او میگوید: «وقتی خانه را ترک میکنم، به چشمهای کودکانم نگاه عمیقی میاندازم. احساس اضطراب دارم و به این فکر میکنم که شاید امشب با مشکلی روبهرو شوم یا شاید توسط طالبان گرفتار شوم. شاید این آخرین دیدار من با کودکانم باشد. با این نگرانی دروازه را میبندم و خانه را ترک میکنم.»طی سه سال زندگی در تورنتو، تلاش کردهام گزارشگری را از خارج از افغانستان ادامه دهم. من پیگیر فعالیت خبرنگارانی هستم که هنوز هم برای بازتاب حقیقت تلاش میکنند، حتی اگر جانشان در خطر باشد. چندین رسانه خبری و نهاد پژوهشی از جمله افغانستان انترنشنل، رخشانه میدیا، تلویزیون آمو، تلویزیون دیار، اطلاعات روز، افغان ویتنس، روزنامه هشت صبح و زن تایمز از کشورهای انگلیس، آمریکا، فرانسه و سایر نقاط جهان فعالیت میکنند. زن تایمز که در ادمونتون مستقر است، شعاری را روی یکی از تیشرتهایش چاپ کرده است: “Offending Taliban Since 2022.” این پیام به وضوح نشاندهنده مخالفت وایستادگی است وحاکی از آن است که زن تایمز از سال ۲۰۲۲ به صورت علنی طالبان را نقد میکند“ محدودیتهای طالبان تنها در داخل افغانستان محدود نمیماند، بلکه به خارج از مرزها نیز سرایت کرده است. نجیب اصیل، بنیانگذار و رییس مرکز آزادی بیان در تورنتو، گروه وتس اپی از خبرنگاران افغان را به من نشان داد که اکنون در ترکیه زندگی میکنند. هر پیام در این گروه نشاندهنده شرایط سخت و بلاتکلیف این خبرنگاران است. دولت ترکیه مجوز اقامت بسیاری از آنها را تمدید نمیکند و امکان کار قانونی را از آنها گرفته است، که این موضوع آنها را در معرض خطر اخراج قرار داده است. این خبرنگاران مجبورند برای گذران زندگی به کارهای غیررسمی مثل کارهای ساختمانی و ترمیم موتر روی بیاورند. در این میان، اعضای گروه وتس اپ با هم تبادل نظر میکنند و راههایی را جستجو میکنند تا توجه نهادهای بینالمللی و کشورها را جلب کرده و از درخواست پناهندگی خود حمایت دریافت کنند. خبرنگاران دیگری نیز هستند که در تبعید، در کشورهایی مانند ایران و پاکستان زندگی میکنند؛ جایی که به چالش کشیدن مقامات حکومتی به همان اندازه افغانستان خطرناک است. هدایتالله میرزاده، خبرنگار تلویزیون یک، در سال ۲۰۲۳ به ایران گریخت. او تحت تعقیب طالبان بود و همکارانش در کابل بازداشت و مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند. میرزاده با داشتن ویزا وارد ایران شد به این امید که بتواند از طریق آن کشور به جای امنتری برسد. اما به دلیل نگرانی از اینکه اقاربش در افغانستان توسط طالبان مورد آزار و اذیت قرار نگیرند، مجبور شد کار خبرنگاری را رها کند. با وجود داشتن ویزای معتبر، او توسط پلیس ایران بازداشت و به مدت یک هفته در بازداشتگاه مهاجران نگهداری شد. او میگوید که در این مدت از شکنجههای لفظی و جسمی توسط نیروهای ایرانی رنج برد، اما در نهایت با حمایت همکاران خبرنگار و سازمان خبرنگاران بدون مرز، از بازداشت آزاد شد. اما او مطمئن نیست که آیا فعالیت خبرنگاریاش دلیل بازداشتش بوده است یا خیر. پس از بازگشت طالبان به قدرت، صدها خبرنگار با عبور از مرزها وارد ایران و پاکستان شدند، جایی که همواره تحت تهدید بازداشت و اخراج قرار دارند. در پاکستان، مهاجران افغان مجبورند ماهانه حدود ۱۰۰ دالر امریکایی بپردازند تا اجازه اقامت داشته باشند و به طور مکرر توسط مسوولان بازجویی میشوند. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل گزارش داده است که از آغاز امسال، حدود یک میلیون مهاجر افغان توسط ایران اخراج یا مجبور به بازگشت شدهاند. در اواخر اپریل گذشته، میرزاده موفق شد ویزای فرانسه را دریافت کند و من دو روز قبل از پروازش با او تلفنی صحبت کردم. خوشحالیاش از اینکه بالاخره قرار است برود قابل لمس بود، اما تردید داشت که بتواند دوباره به حرفه خبرنگاری بازگردد یا نه. او میگوید: «هر جا که باشیم، باید مواظب خودمان باشیم چون خانواده داریم و وقتی خانواده مطرح است، هیچ چیز ارزش به خطر انداختن ندارد.» درباره افرادی که پشت سر گذاشته هم میگوید: «آنها در زیر چنگالهای یک گرگ گرفتارند.»
ترجمه: سید نجیب اصیل
The post مسوولیت دشوار بازگویی حقایق در افغانستان first appeared on The Walrus.
Comments
Be the first to comment